Web Analytics Made Easy - Statcounter

نشریه آمریکایی فارین پالیسی در گزارشی با عنوان «پایان خاورمیانه آمریکا»، به بررسی وضعیت ایالات متحده در منطقه غرب‌آسیا پرداخت.

به گزارش مشرق، نشریه آمریکایی فارین پالیسی (Foreign Policy) که یک نشریه تخصصی در حوزه روابط بین‌الملل است، در گزارش اخیر خود با عنوان «پایان خاورمیانه آمریکا»، به بررسی وضعیت ایالات متحده در منطقه غرب‌آسیا پرداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این گزارش آمده است: «بیش از ۵۰ سال، سیاست‌های آمریکا در منطقه، بر شبکه‌ای پیچیده از روابط با عربستان، اسرائیل، ترکیه و مصر استوار بود. اما دنیایی که این روابط را به وجود آورده، در حال تغییر است. تغییراتی که نیازمند یک بازبینی جدی یا حتی رادیکال است.»[۱]


سرنوشت توافق ابراهیم

توافق ابراهیم (Abraham Accords) طرحی آمریکایی بود تا از طریق آن، رژیم صهیونیستی به اشغالگری خود ادامه داده و صاحب مناطق اشغالی گردد و در نهایت، دو کشور اسرائیل و فلسطین در کنار هم تشکیل شده و با هم صلح کنند. در خصوص توافق ابراهیم در گزارش فارین پالیسی آمده است: «آخرین مذاکرات صلح بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها که با حمایت و میانجگری آمریکا صورت می‌گرفت، یک دهه پیش شکست خورد. "راه حل دوکشور"، مدت‌هاست که مرده است.»


چرخش کشورهای حافظ منافع آمریکا به سمت شرق

در ادامه گزارش فارین پالیسی آمده است: «رهبران عربستان، اسرائیل، ترکیه، و مصر، مسیر خود را ترسیم کرده‌اند و آشکارا منافع اصلی ایالات متحده را نادیده می‌گیرند. آن‌ها بر این باورند که روابط نزدیک‌تر سیاسی، اقتصادی، و نظامی با روسیه، چین و هند، جایگزین مناسبی برای آمریکا است. به عبارتی دیگر، ۴ ستون آمریکا در منطقه، یعنی عربستان، اسرائیل، ترکیه و مصر، اکنون شکننده‌تر از آن هستند که آمریکا بتواند به آن‌ها تکیه کند. آن‌ها به دنبال اشکال مختلفی از ناسیونالیسم هستند.»

«این ۴ کشور، عمده همکاری‌های خود در زمینه اولویت‌های منطقه‌ای آمریکا را، متوقف کرده‌اند. به عنوان مثال، عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر، پیش از آنکه در اوایل سال جاری میلادی توسط سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا گرفتار شود، قصد داشت موشک و تسلیحات توپخانه‌ای در اختیار روسیه قرار دهد. یا به عنوان مثال، اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، با خرید سامانه پدافندی اس-۴۰۰ از روسیه و باج‌خواهی از اروپا و ناتو، این تغییرات را به نمایش گذاشته است.»

آمریکا در منطقه، از حسن نیت تا نفرت

در این گزارش در خصوص حسن نیت منطقه نسبت به آمریکا آمده است: «در روزگاری، منبعی از حسن نیت نسبت به آمریکا در خاورمیانه وجود داشت. اما حمایت‌های فزاینده آمریکا از رژیم‌های سرکوب‌گر برای کنترل کمونیست شوروی و استقبال از اسرائیل بعد از اشغال سرزمین‌های عربی و حمایت از آن در جنگ ۶ روزه، این مخزن را به سمت کاهش برد و دیدگاهی منفی نسبت به ایالات متحده در منطقه شکل گرفت.»

اسرائیل، رژیمی حامی تروریسم

نشریه فارین پالسی از مدافعان سرسخت منافع ایالات متحده در سراسر جهان است. اما با این حال، در این گزارش، اشاره‌ای کوچک به اشغالگری و جنایتکار بودن رژیم صهیونیستی شده است. فارین پالیسی در این خصوص نوشته است: «اسرائیل قبلا انحصارگرایی را تدوین کرده است و رهبران آن به طور منظم، تروریسم را تحریک و وادار به اقدام می‌کنند و خواهان پاکسازی قومی فلسطینیان از کرانه باختری هستند.»

چه چیز جایگاه آمریکا در منطقه را دستخوش تغییر کرد؟

از نظر مسائل ژئوپلیتیکی، نفت از زمان پیدایش تاکنون، راهبردی‌ترین کالای جهان بوده است و یکی از مولفه‌هایی که روابط کشورهای منطقه با آمریکا را شکل می‌داد، مسئله نفت بود که طور چشم‌گیری دستخوش تغییر شده است. فارین پالیسی در این باره نوشته است: «روابط نفتی میان آمریکا و عربستان به دوران جنگ جهانی دوم باز می‌گردد. به طوری که آمریکا و متحدانش در اروپا، با واردات نفت و گاز از عربستان در قبال تضمین نظامی آمریکا، وابسته بودند. اما دیگر آمریکا تنها قدرت خارجی با سهم اقتصادی در منطقه خلیج فارس نیست. قدرت‌های آسیایی همچون چین و هند نیز حضور دارند و این طبیعی است که فعالیت اقتصادی سطح بالا در آسیا، منجر به روابط سیاسی و نظامی سطح بالا در منطقه خواهد شد.»

قدرت نظامی، محور بازبینی ارتباط آمریکا با کشورهای منطقه

فارین پالیسی معتقد است که ارزیابی روابط آمریکا با ۴ کشور مذکور باید بر پایه کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه صورت گیرد. در طول سال‌ها، نیروهای نظامی آمریکا در سراسر منطقه حضور داشتند. این حضور شامل کشورهای سوریه، ترکیه، عراق، اردن، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات و عمان می‌شود. علاوه بر این، پروازهای مکرر بمب افکن‌های آمریکایی در منطقه و حضور ناوهای ایالات متحده در خلیج فارس، بخشی دیگر از حضور نظامی آمریکا در منطقه است. به عبارتی دیگر، آمریکا در تمام منطقه بجز ایران، نیروی نظامی داشته است.

فارین پالیسی توصیه می‌کند که نیروهای آمریکایی باید «مانند باد، حس شوند اما دیده نشوند» و برای اینکار، حضور ناوگروه آمریکایی به همراه پشتیبانی هوایی، می‌تواند گزینه مناسبی در کنار عدم حضور نیروهای مستقیم در تمام منطقه باشد.

نکته قابل توجه این است که این موضوعات نشان می‌دهد که هنوز هم نیروی نظامی و قدرت سخت، یکی از مولفه‌های اصلی و تعیین کننده قدرت است و اینگونه نیست که گفته شود در دنیای امروز، قدرت نرم حرف اول را می‌زند و دیگر نیازی به قدرت سخت و نیروی نظامی نیست.

[1]-foreignpolicy.com/2023/09/14/united-states-middle-east-egypt-turkey-saudi-arabia-israel

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: قیمت ایالات متحده آمریکا عربستان سعودی رژیم صهیونیستی ترکیه خاورمیانه غرب آسیا منطقه نظم نوین جهانی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت ایالات متحده آمریکا در منطقه نظامی آمریکا فارین پالیسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۰۷۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • اختلاف ها حل نشد اما واشنگتن و پکن مسیر گفت و گو را انتخاب کردند
  • آیا چین می‌تواند؟
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • کمک‌ های جدید آمریکا چه معنایی برای اوکراین و پوتین دارد؟
  • کمک‌های جدید واشنگتن چه معنایی برای کی‌یف و پوتین دارد؟
  • آیا اعتراضات دانشجویی باعث تغییر سیاست آمریکا می‌شود؟
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • ضد حمله آمریکا به توسعه روابط ایران با شرق | فشار بر مالزی
  • پالیتیکو: آمریکا آماده امضای قرارداد ۶ میلیارد دلاری تسلیحاتی برای اوکراین است
  • پکن: ایالات متحده مانع توسعه چین می‌شود